انتظار شیرین
دخمل کوچولوی مامان دوران نه ماه انتظار برای در آغوش کشیدن تو واقعا برای ما زیبا و دوست داشتنی بود و لحظه لحظه با تو بودن سرشار از خاطره و احساسات وصف ناشدنی ، الان که به اون روزها فکر میکنم به نظرم زمان خیلی زود گذشت ولی در اون برهه به نظرم روزها بسی طولانی بودن. وقتی حامله شدم وزنم از پنجاه و سه کیلو رسید به شصت و یک کیلو ، زیاد چاق نشدم و این جای بسی خوشحالیست . تو اون دوران علاقه زیادی به میوه بخصوص گوجه سبز،هلو و هندوانه داشتم و خیلی هم شیرینی و شکلات میخوردم که همون خوردن زیاد شیرینی کار دستم داد و دیابت بارداری گرفتم اولش با رژیم غذایی دکتر تغذیه کنترلش کردم ولی بعد کار به استفاده از انسولین کشید. هر ماه که برای چکاپ...
نویسنده :
مامان لیدا
3:52